
همه افراد میخواهند در زندگی شاد بوده و به شکوفایی برسند. آنها میخواهند از تمام پتانسیل خود در مسیر دستیابی به اهداف استفاده کنند؛ اما چالش به وجود آمده در این مسیر، یافتن مدل آموزشی مناسب است. شیوهای از آموزش که استعداد افراد را در نطفه خفه نکند. دراینارتباط یک گزینه عالی که میتوان در نظر گرفت آموزش مثبت است. این نوع از آموزش با استفاده از مدل پرما (PERMA) مارتین سلیگمن و طبقهبندی ارزشهای عملی، اصول آموزش سنتی را با روشهای تحقیقاتی برای افزایش شادی و رفاه ترکیب میکند. سلیگمن، یکی از بنیانگذاران روانشناسی مثبتگرا، این روانشناسی را بهعنوان راهی برای کاهش افسردگی در جوانان و افزایش رفاه و شادکامی در مدلهای آموزشی گنجانده است. طبق نظریه نوریش، ویلیامز و رابینسون (۲۰۱۳)، «هدف اساسی آموزش مثبت ترویج شکوفایی یا سلامت روان مثبت در جامعه آموزشی است».
چارچوبهای پرما / پرماح (PERMA / PERMAH)
پرما (PERMA) شامل پنج عنصر اصلی است که سلیگمن وجود آنها را برای رفاه بلندمدت حیاتی میداند:
- احساسات مثبت: تجربه احساسات مثبتی مانند شادی، قدردانی، علاقه و امید
- تعامل: کاملاً جذب شدن به فعالیتهایی که از مهارتهای شما استفاده میکنند اما همچنان شمارا به چالش میکشند
- روابط مثبت: داشتن روابط مثبت
- معنا: تعلق داشتن و خدمت به چیزی که معتقدید از خودتان مهمتر است
- دستاورد: رفتن به دنبال موفقیت، برنده شدن، موفقیت و تسلط
چارچوب پرماح (PERMAH) سلامت را نیز به این موضوع اضافه میکند و جنبههایی مانند خواب، ورزش و رژیم غذایی را بهعنوان بخشی از یک برنامه آموزشی مثبت قوی پوشش میدهد (نوریش و سلیگمن، ۲۰۱۵).
بهعنوان کلام آخر، آموزش مثبت، یا استفاده از روانشناسی مثبت در حوزه آموزش، این پتانسیل را دارد که بهعنوان الگویی جدید برای آموزش موفق در جوامع مطرح شود. گرچه این حوزه همچنان در مراحل اولیه توسعه است، اما به نظر میرسد آینده امیدوارکنندهای دارد. بهجای روش سنتی که در آن معلمان صرفاً اطلاعات را به دانشآموزان منتقل میکنند، دانشآموزان در مراکز آموزشی مثبت از طریق اهداف فردی و با همکاری با دانشآموزان دیگر میآموزند که محیطی را ایجاد کنند که در آن بتوانند باهم در جهت یک هدف کار کنند. بهطورکلی، هدف از آموزش مثبت در مراکز آموزشی، تبدیل همه دانش آموزان به معلمانی است که خرد و دانش خود را به دیگران انتقال داده و راههای آموزش مثبت را ادامه میدهند.